یک روز اردی بهشتی خوووب

ساخت وبلاگ

توی این خونه آروم و قرار ندارم ، دست و دلم به کار نمیره -نه که قبلا میرفت ! - دلم خونه جدید رو می خواد و اون آشپزخونه قدیمی در دارش رو که براش نقشه کشیدم که یه میز ناهارخوری کوچیک بخرم و رومیزی گل گلی براش بدوزم و بشه گوشه دنج خودم که وقتایی که مال خودم هستم کتاب بخونم اونجا، آشپزخونه اوپن دوست ندارم فعلا ، نت هم دوست ندارم و راستش یک جورایی خوشحالم که توی خونه جدید نت نداریم ...امسال سال خواستن و رسیدنِ ، می خوام نت رو ترک کنم و بعد برگردم به دوره ماقبل نت که کتاب بزرگترین سرگرمی ام بود و خوره کتاب بودم ،،،یعنی دَووم میارم ؟ ...زندگی بدون نت چه شکلی دقیقا ؟

یکبار همین دو سه روز پیش وسوسه شدم برای راه دادن دوباره تلگرام به گوشی ام اما یکی گفت نهههه...دنیای بدون تلگرام خووووبه .دنیات رو خراب نکن !

صبح زود بیدار شدن هم خووووبه ، شب خونه بابا اینها بودیم و صبح که بابا برای نماز بلند شد حبه شیر می خورد ،صداش رو شنید و دیگه خواب تعطیل ،نشست ورِ دلِ بابا به صبحانه خوردن و بعد هم رفتن به حیاط باغ طورِ بابا اینها و شنیدن صدای گنجشک ها و قوقولی قوقولی خروس و نفس کشیدن بین درختهای بارون زده و ...نیم ساعتی هست که خوابش برده و من خوابم پریده و مال خود خودم هستم الان .

میشه عادت کنم به سحر خیزی ؟ اصلا میشه امسال رو اون جوری زندگی کنم که همیشه دلم خواسته ؟ همیشه دلم خواسته اگر خانه داری می کنم ، یک زن خانه دار شاد باشم ، که صبح زود بلند میشه و صدای قل قل سماور رو در میاره و سرِصبر صبحانه می خوره و ناهار ظهر رو بار میذاره و با صدای دعای عهد و زیارت عاشورای فرهمند و رادیو آوا که آهنگهای سنتی پخش کنه فقط ،کارهای خونه رو یکی یکی انجام میده و ...

گفتم که امسال سال خواستن و توانستنِ ، امسال را اون طوری زندگی می کنم که دلم می خواد !

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 3 تاريخ : شنبه 16 ارديبهشت 1396 ساعت: 15:16