اشتباهی

ساخت وبلاگ

یک بار نجمه مهریار توی صفحه اینستایش نوشته بود " شغل من اشتباهی ست ، چون با روحیات و علایقم جور در نمی آید اما دوستش دارم " بعد دلایلش را برای دوست داشتن شغل اشتباهی اش نوشته بود.حالا کاری به این ندارم ، می خواستم بگویم من هم مدتهاست به نتیجه ای شبیه این رسیده ام.همان سال های دوم به بعد که توی دفترخانه کار می کردم به این نتیجه رسیده بودم که من رشته ام را دوست ندارم ، کارِ کارمندی مرتبط با رشته ام را هم دوست ندارم اما به خاطر شرایط مالی خانواده هر روز صبح از رختخواب می کندم و سر کاری حاضر میشدم که هیچ دوستش نداشتم.

بعدها که از دفترخانه آمدم بیرون حس آدمی را داشتم که از زندان رهایش کرده اند ، خیلی خیلی حالم خوب بود.

حالا دوباره برگشته ام سرِ همان کار ، کاری که ذره ای باب میلم نیست ، اصلا من آدمِ کار بیرون توی این سبک و سیاق نیستم ، که همه اش کاغذ بازی و سیستم و امضا و سند است ، که خشک و بی روح است ، آدم سر و کله زدن با مردها هم نیستم ، خوشم نمی آید ، حوصله شان را ندارم و ...

اما به خودم می گویم: حالا چند ماه برو ، به برنامه هایی که همیشه توی سرت بوده و پولش را نداشتی برس و بعد بیا بیرون ، آزاد شو! 

نجمه مهریار گفته بود دلیل اینکه شغل اشتباهی ام را دوست دارم اینست که به من استقلال مالی میدهد.

من هم...من هم تا مدتی باید شغل اشتباهی ام را به این دلیل دوست داشته باشم.

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 70 تاريخ : پنجشنبه 8 فروردين 1398 ساعت: 15:24