خاله زنک طور

ساخت وبلاگ

صفحه را باز کرده ام و هی می خواهم ماجرایی را تعریف کنم برایتان ولی کلمه ها کنار هم جفت و جور نمی شوند ، آنطور که به دل خودم بنشیند و بعدتر به دل شماهم.

عید تمام شد اما یک توصیه عیدانه بکنم قبل از هرچیز ،به  آداب عیدی دادن این را هم اضافه کنیم ...عیدی بدهیم به بچه ها اما به در نگوییم تا دیوار بشنود که با عیدی هایت فلان چیز را بخر و عیدی ندهیم دست بچه و هی تاکید نکنیم که این برای خودت هست ها !! و دلمان نلرزد که مبادا مادر بچه عیدی ها را بالا بکشد و خرج قر و فر و ادا و اطوارش بکند -خدای نکرده - و مخاطب اصلی این توصیه قوم شوهر هست قطعا !

با عیدی های حبه برایش تاب خریدم و خیالشان ! را راحت کردم از بابت بالا کشیدن و فهمیدند -احتمالا- که اهل تعیین تکلیف شدن از طرف بقیه نیستم و اهل بالا کشیدن که اگرهم بودم مادرش هستم و حقم هست و زحمتش را می کشم واز این حرفها ... قسمتی را هم پدر حبه بالا کشید !!

و اما ماجرایی که میخواستم برایتان تعریف کنم این است ، دختر چهارده ساله فامیل را شوهر داده اند و تشکری بکنیم از پدر و مادرش که اینهمه سال زحمت این بچه را کشیده اند و امانت را دست صاحبش سپردند بالاخره آن هم به حکم دادگاه ! و قسمت بامزه این ماجرا آنجاست که عروس خانوم سرعقد گوشی گرفته به عنوان زیر لفظی !! ...بخندیم یا گریه کنیم ؟؟

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 12 تاريخ : شنبه 26 فروردين 1396 ساعت: 21:38