دوم فروردین

ساخت وبلاگ

+ سفره هفت سینم را تازه چیدم :))

و الان آمدم خدمت شما عرض کنم که : سال نو مبارک !

و برایتان تعریف کنم که یک روز صبح بلند شدم دیدم حبه دمر خوابیده ، بعدتر دیدم می تواند توی خواب به پهلو شود و مثل آدم بزرگها دستش را می گذارد زیر سرش و می خوابد...

اصلا هم لوس و بی مزه نیست که بگویم من بابت همین کارهای حبه ذوق میکنم و کلاهم را می اندازم هوا ...
ذوق عید و عید دیدنی و لباس نو و ماهی گلی و اینها هم که مال بچه هاست اصلا ...

.

+ امسال مامان اولی !! بودم و چه خبر از کادو ؟!

به سین میگویم کاش کمی سیاست داشتی ، آن وقت یکی از همین خرید های خواهی نخواهی عید را میگذاشتی به پای کادوی روز زن و یک تبریک هم ضمیمه اش میکردی و دلم خوش میشد که کادو گرفته ام مثلا ،،،

به جز سیاست زنانه دارم یک چیزهای دیگری هم یاد سین میدهم البته به نفع مادر شوهر و بازخورد بیرونی اش هم این طور شد که مادر شوهر برای اولین بار از سین کادوی روز مادر گرفت و من چه عروس خوبی هستم و اینها !! 

.

+یک دلخوری کوچکی هم از مادر شوهر دارم که با تکنیک " باشه ولی بعدا " جلوی خودم را گرفته ام و به سین نگفته ام .واین تکنیک این جوری ست که وقتی یک حرف مگویی ! داری که از نگفتنش داری خفه میشوی !! ، خودت را اینجور گول میزنی که : باشه بگو ولی الان نه ، یه فرصت مناسب پیدا کن و بگو ، الان وقتش نیست "

هربار که خواستی بگویی موکولش می کنی به بعد ، " بعد " هم هرچه دورتر بهتر تا اینکه کلا خشمت میخوابد و ناراحتی ات ته نشین میشود و آن حرف را فراموش می کنی ...یکی دوباری این تکنیک جواب داده و این بار هم ...امیدوارم ...به خودم قول داده ام امسال خوووب باشم و خوووب ببینم و از کسی توقعی نداشته باشم و دلخوری ام از مادر شوهرهم به خاطر توقعی بوده که داشته ام و نشده ...

+تایید کامنتها ؟ ...باشه ولی بعدا

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 11 تاريخ : جمعه 4 فروردين 1396 ساعت: 5:37