چه روز خوبی!
هوا عالیه و من هم خوشحال و شاد و خندانم!
حالا نه به این غلظت ولی در مجموع حالم خوبه ؛ چون صبح ساعت نه بیدار شدم.بعد از صبحانه پدر و پسر را راهی کردم برن ددر و من به کارهام برسم.
امروز روز چی بود؟ روز جاروبرقی و آشپزخونه...هال و آشپزخانه و راهرو را جارو برقی کشیدم ، ظرفهای صبحانه را شستم ، یک دور از ماشین لباسشویی کار کشیدم ، لباسهایی که روز قبل شسته بودم را گذاشتم توی دراور،دستشویی را شستم ، بادمجان پوست گرفتم و نمک زدم تا برای عصرانه کشک بادمجان بخوریم و کارهای ریز و درشت دیگه...
نگفتم صبح زود بیدار شدن به وقت آدم برکت میده؟
حالا هم بساط بافتنیم را آوردم تا سفارشی که دارم را ببافم.شال و کلاه برای نی نی توراهی.
نیم ساعت می بافم و بعد میرم تا از روی چند تا کلیپی که دوستی برام فرستاده ورزش کنم.
زندگی می بافم...برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 44